خب دیگه وقت بستن ساک بیمارستان 😍😍 یه عالمه هیجان و ذوق و البته استرس اومده سراغم نخودکم دیگه کم کم داری میای و چیزی به دیدارمون نمونده 😭 این طبیعی که من همش بغض میکنم و هرچی نزدیک تر میشه این بغض و گریه بیشتر میشه؟؟؟؟ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اینم از وسایلی که برای بیمارستان آماده کردم شامپو بدن، دستمال مرطوب، زیرانداز تعویض، شیشه شیر، دستمال خشک کن، چند دست لباس، شونه و قنداق فرنگی، مدارک خودمو بابا جعفر و سونو و آزمایش های 9 ماه ، و لباس و وسایل شخصی برای خودم اگه چیزی جامونده شما بگین 😘😘😘😘😘 ...